نگاهي به عملكرد جنايتكارترين سازمان اطلاعاتي دنيا

۲۰۳ بازديد
نگاهي به عملكرد جنايتكارترين سازمان اطلاعاتي دنيا

MI6؛ كاشفان هنر خيانت/ وقتي شيطان مي خندد + تصاوير

MI6 در رويه هاي خود انعطاف ناپذيري خاصي دارد و تحمل هيچگونه انتقادي را نيز ندارد. در جريان به اصطلاح مبارزه جهاني با تروريسم MI6 اطلاعاتي را كه از سازمان سيا گرفته بود پذيرفت كه تحت شكنجه بدست آمده بود. كريگ موراي كه سفير انگليس در ازبكستان بود يادداشتهاي انتقادي متعددي در اين باره نوشت كه بي جواب ماند و تنها باعث شد كه او از كارش اخراج شود.

MI6 كي از بدنام ترين سازمانهاي اطلاعاتي در دنيا است كه قصد داريم در اين مطلب نگاهي كوتاه به تاريخچه، نحوه شكل گيري و عمليات هاي مختلف آن داشته باشيم. اين سازمان كه در واقع مسئول حفاظت از كشور انگلستان در مقابل تهديدهاي خارجي است در كنار MI5 كه مسئول حفاظت از انگلستان در برابر تهديهاي داخلي است، دو سازمان عمده جاسوسي و اطلاعاتي انگلستان را تشكيل مي دهند.

گاه از اين سازمان با نام SIS نيز ياد مي شود، در واقع MI6 مخفف Military Intelligence, Section 6 است. همچنين SIS مخفف Secret Intelligence Service است. اين سازمان در حال حاضر زير نظر كميته مشترك اطلاعاتي انگلستان و در كنار MI5 و سازمان اطلاعاتي انگلستان كار مي كند.

نام MI6 از دوران جنگ جهاني دوم براي اين سازمان رايج شد، چرا كه تا آن زمان نامهاي زيادي بر اين سازمان نهاده بودند و اين تشتت در نامگذاري باعث شد تا از آن زمان اين نام براي MI6 انتخاب شود.

نكته جالب در مورد MI6 اين است كه اين سازمان قديميترين سازمان اطلاعاتي دنيا است كه هنوز به حيات خود ادامه مي دهد و پابرجا مانده است. MI6 در سال 1909 فعاليت خود را آغاز كرد اما تا سال 1994 موجوديت آن از سوي دولت انگلستان به رسميت شناخته نشد و دولتمردان انگليسي تا آن زمان تظاهر مي كردند كه چنين سازماني وجود ندارد.

نكته ديگر در مورد اين سازمان جاسوسي اين است كه MI6 حداقل اطلاعات را در مورد خود منتشر كرده است. اين در حاليست كه حتي سازمانهاي اطلاعاتي ديگر انگليس نيز در مورد خود اطلاعاتي را بصورت عمومي منتشر كرده اند اما MI6 حتي آمار كاركنان خود را نيز منتشر نكرده است. اين مسئله باعث شده تا حتي كتابهايي كه توسط تاريخدانان معروف در مورد اين سازمان نوشته شده است چندان معتبر نباشد و حتي روزنامه گاردين نيز به انتقاد از اين كتابها بپردازد. اما بر اساس حداقل اطلاعات منتشره حدس زده مي شود كه بودجه سالانه اين سازمان بالغ بر 2.6 بيليون پوند مي شود!

پيدايش

MI6 در سال 1909 از كميته خدمات محرمانه مشتق شد. اين كميته در واقع مسئول هماهنگي بين نيروي دريايي و اداره جنگ بود و وظيفه كنترل عمليات هاي اطلاعاتي محرمانه در داخل و خارج انگليس را به عهده داشت. اين كميته بعدا به دو قمست دريايي و نظامي تقسيم شد كه به مرور زمان به عمليات هاي جاسوسي خارجي و داخلي مشغول شدند. اين تقسيم بندي به اين دليل انجام شد كه نيروي دريايي انگلستان مي خواست اطلاعات دقيقي از توان ناوگان دريايي آلمان بدست آورد. اين تقسيم بندي در سال 1914 قبل از جنگ جهاني اول رخ داد، بعد از جنگ اين دو بخش دستخوش تغيير شدند و بخش خارجي به ستاد اطلاعات نظامي، بخش 6 (Directorate of Military Intelligence Section)تغيير نام پيدا كرد.

اولين رئيس MI6 كاپيتان سر جرج منسفيلد اسميت كامينگ بود. وي نامه هاي خود را با حرف C به رنگ سبز امضا مي كرد و از آنزمان اين حرف بعنوان اسم رمز روساي اين سازمان شناخته شد.

دوران افت و خيز

MI6 در دوران جنگ جهاني اول با چالشهاي متعددي روبرو شد. اين سازمان موفق نشد تا جاسوس هاي خود را وارد آلمان كند اما موفق شد تا از شبكه هاي جاسوسان خود در كشورهاي اشغال شده و خصوصا روسيه عليه آلمان استفاده كند. بعد از جنگ جهاني اول MI6 از سرويس هاي ديپلماتيك استفاده كرد تا عمليات هاي خود را از داخل سفارتخانه هايش هدايت كند. در واقع افسرهاي كنترل پاسپورت در سفارتخانه هاي انگليس عمليات هاي MI6 را در آن كشورها هدايت و كنترل مي كردند. عليرغم مفيد بودن، اين سيستم پس از مدتي در دهه 30 فاش شد. نيروي دريايي و اداره جنگ در دهه 20 بخشي از كنترل MI6 را به خود آن واگذار كردند.

در دهه 20 ميلادي توجه MI6 معطوف روسيه شد. MI6 عمليات هاي خرابكارانه خود را در روسيه در اين دهه شروع كرد. MI6 همچنين تلاش كرد تا حزب كمونيست را با ياري افرادي چون بوريس ساوينكف و سيدني ريلي ساقط كند كه البته موفق نبود.

در سال 1923 سر هاگ سينكلر به رياست MI6 منصوب شد. انتصاب او آغاز تغييرات گسترده اي در MI6 بود. او بخش V را در MI6 تاسيس كرد كه وظيفه همكاري با MI5 براي جمع آوري اطلاعات داخل كشور را داشت. سينكلر همچنين بخش N را تاسيس كرد كه از نامه هاي ديپلماتيك خارجي جلوگيري مي كرد. او همچنين بخش D را براي انجام عمليات مخفيانه و شبه نظامي در هنگام جنگ تاسيس كرد. بخش 7 كه وظيفه گردآوري اطلاعات اقتصادي و بخش 8 كه مسئوليت ارتباطات راديويي عمليات هاي MI6 راب عهده داشت نيز از ديگر تغييراتي بود كه سينكلر در MI6 ايجاد كرد.

در دهه 30 و همزمان با اوج گيري نازيسم در آلمان MI6 توجه خود را به سمت آلمان معطوف كرد. اين سازمان اطلاعات موثقي را از داخل آلمان بدست آورد اما در جريان جنگ جهاني دوم به اندازه ادراه خارجه موفق نبود. شبكه جاسوسي اي كه MI6 بر پا كرده بود در خلال جنگ متلاشي شد.  

در آنزمان واحد ديگري نيز در MI6 راه اندازي شد: واحد عمليات هاي اجرايي ويژه(SOE). اين واحد وظيفه خرابكاري در تاسيسات دشمنان و جمع آوري اطلاعات در سرتاسر اروپا را برعهده داشت. در اين زمان حادثه اي رخ داد كه باعث خراب شدن چهره MI6 شد. در حادثه اي كه به حادثه ونلو معروف شد دو مامور اين سازمان توسط سازمان اطلاعاتي المان دستگير شدند.

   MI6 در خاور ميانه، اروپا و آسيا تحت عنوان رمزي Interservice Liaison Department فعاليت مي كرد. در سال 1946 كه جنگ سرد اغاز شده بود، چيدمان اين سازمان اطلاعاتي كه از سال 1921 ثابت مانده بود دستخوش تغيير شد و واحدها بصورت محلي درآمدند. اين واحدها توسط عاملان محلي اداره مي شد. همچنين مامورهاي باقيمانده SOE در MI6 جذب شدند. MI6 مجبور شد تا اولويت هاي خود را بدليل آغاز جنگ سرد بازبيني كند، چرا كه اتحاديه جماهير شوروي در نفوذ بين مقامات عاليرتبه بريتانيا بسيار موفق عمل مي كرد.

يكي از دلايل اين امر اين بود كه رئيس بخش ضد خرابكاري(R5)، يعني كيم فيلبي از هوادان كمونيست ها بود و اطلاعات مهمي را در اختيار KGB (سرويس اطلاعاتي شوروي) قرار مي داد. با توجه به وجود چنين جاسوساني و در كنار وي گروه كمبريج 5 و جرج بليك تلاشهاي اطلاعاتي MI6 براحتي توسط كا گ ب خنثي مي شد. اما در دهه 60 اوضاع برعكس شد. MI6 موفق شد تا منابع اطلاعاتي موثقي در داخل حكومت كمونيستي شوروي پيدا كند. يكي از اين منابع كلنل الگ پنكوفسكي بود كه هزاران پرونده مهم در مورد اقدامات نظامي روسيه در اختيار MI6 قرار داد.

MI6 در دوران معاصر: بعد از جنگ سرد

بعد از پايان جنگ سرد در سال 1991 اولويت هاي سازمان اطلاعاتي MI6 نيز بالطبع تغيير كرد، هر چندكه كماكان روسيه به عنوان كشوري كه سلاح هسته اي دارد يكي از نگراني هاي اصلي MI6 است. بعد از جنگ سرد اولويت هاي MI6 بر اساس عملكرد طبقه بندي شد و اولويت هاي پيشين كه بر اساس منطقه جغرافيايي بود كنار گذاشته شد. بر اين اساس واخدهاي ضد هسته اي، ضد تروريستي و ضد خرابكاري در اين سازمان تاسيس شد. در اين دوره انتقالي رئيس وقت MI6 يعني سر كالين مك كول، سياست جديدي را در پيش گرفت كه بر اساس آن رابطه اين سازمان با رسانه ها و عامه اندكي بيشتر مي شد، البته اين سياست بخشي از سياست وسيعتر دولت وقت انگليس بود.

سوي برخي افراد ادعا شده كه MI6 در آستانه جنگ با عراق يك عمليات براي همراه كردن مردم با تصميم دولت و اقناع آنها راه انداخته است كه طي آن برخي رسانه ها بايد گزارشهايي اغراق اميز از توانايي هسته اي عراق منتشر مي كردند. در گزارشي كه در روزنامه ساندي تايمز در سال 2003 منتشر شد، اسكات ريتر، كارشناس سابق تسليحاتي ادعا كرد كه چنين كمپيني در دهه 90 هم توسط MI6 اجرا شده و حتي از خود او براي مشاركت در آن كارزار استفاده كرده اند.

در سال 2009 سر جان ساوير به رياست MI6 منصوب شد، اين اولين بار در طي 40 سال بود كه شخصي خارج از سازمان براي رياست انتخاب مي شد. ساوير كه هنوز هم رياست MI6 را بعهده دارد، پيش از آن نماينده دائم بريتانيا در سازمان ملل بود.

MI6 در رويه هاي خود انعطاف ناپذيري خاصي دارد و تحمل هيچگونه انتقادي را نيز ندارد. در جريان به اصطلاح مبارزه جهاني با تروريسم MI6 اطلاعاتي را كه از سازمان سيا گرفته بود پذيرفت كه تحت شكنجه بدست آمده بود. كريگ موراي كه سفير انگليس در ازبكستان بود يادداشتهاي انتقادي متعددي در اين باره نوشت كه بي جواب ماند و تنها باعث شد كه او از كارش اخراج شود.

در سال 2011 شايعاتي منتشر شد مبني بر اينكه MI6 برخي از دفاتر خود در جنوب عراق را تعطيل كرده است تا تمركز خود را روي افغانستان و پاكستان بگذارد.

عمليات هاي MI6: وقتي شيطان مي خندد

همانطور كه در ابتداي مطلب گفتيم MI6 سازمhني بشدت محافظه كار است و كمترين اطلاعات را در مورد خود و خصوصا عمليات هايش منتشر مي كند. با اينحال رسانه ها گاهي اطلاعاتي در مورد عمليات هاي مختلف اين سازمان منتشر مي كنند. يكي از عمليات هاي موفق اين سازمان كه در ليست برترين عمليات هاي آنها نيز جاي دارد، سقوط دولت دكتر محمد مصدق بود كه باعث برگشت دوباره محمد رضا پهلوي به قدرت شد.


از آخرين عمليات هاي MI6 نيز مي توان به دخالت آنها در ليبي اشاره كرد. جتي ادعا مي شود كه MI6 در دستگيري سيف الاسلام قذافي نقش اصلي را بر عهده داشته است.

MI6 و ايران: خصومتي ديرينه

سازمان MI6 از آنجا كه متعلق به دولت انگليس است و خصومت دولت انگليس با كشورمان نيز بر كسي پوشيده نيست، همواره عليه ايران فعاليت داشته است. مهمترين اقدام آنها عليه كشورمان كه در بالا به آن اشاره شد سرنگوني دولت دكتر مصدق بوده است. علاوه بر اين روز دهم ارديبهشت ۱۳۵۹، سفارت جمهوري اسلامي ايران در لندن به اشغال ۶ مرد مسلح عراقي درآمد. اين حادثه به فاصله چند روز پس از دخالت نظامي امريكا در طبس‌، به وقوع پيوست‌. اين افراد پس از اشغال سفارت‌، جمهوري اسلامي ايران را متهم به «سركوب خلق‌هاي غير فارس‌» كرده و خواستار خودمختاري خوزستان (با نام مجعول عربستان‌) شدند. آنان تهديد كردند كه اگر خواسته‌هايشان عملي نشود، ديپلماتهاي ايران را خواهند كشت‌.

افراد مسلح در اين عمليات‌،۲۶ نفر از جمله ۱۷ كارمند سفارتخانه‌، ۸ نفر مراجعه كننده و يك مأمور نگهبان انگليسي را به گروگان گرفته بودند. اشغال سفارت ايران ۶ روز به درازا كشيد. در طول اين حادثه دوتن از ديپلماتهاي ايراني ـ عباس لواساني ودكتر علي اكبر صمدزاده ـ توسط افراد مسلح به شهادت رسيدند. در نهايت نيز با حمله يك گروه كوماندويي حكومت انگليس به سفارتخانه، ۶ مرد مسلح بازداشت شدند. ولي هرگز خبري از محاكمه‌، مجازات‌، محكوميت و يا حتي اخراج آنان از انگلستان منتشر نشد.

چند روز قبل از اين حادثه‌، سفارت انگلستان در تهران تخليه شده و ديپلماتهاي انگليسي ايران را ترك كرده بودند. در سال ۱۳۷۶ يك مأمور سابق سازمان پليس مخفي انگليس ( mI6) فاش ساخت كه در حادثه اشغال سفارت ايران‌، پليس اسكاتلنديارد طراح و برنامه‌ريز اصلي بود‌. اين مأمور انگليسي كه خود در زمان وقوع حادثه مشاور رئيس پليس اسكاتلنديارد بود گفت‌: «اشغال سفارت و مرگ ديپلماتهاي ايراني را رئيس MI6 طرح‌ريزي كرده و اجراي آن را به چند تروريست عراقي كه دست پرورده سازمان اطلاعاتي انگليس بودند واگذار نمود.»

علاوه بر اين موارد در سالهاي اخير MI6 تلاشهاي زيادي براي مداخله در برنامه صلح آميز هسته اي ايران انجام داده و حتي رييس اين سازمان سال گذشته به اين امر اعتراف كرد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد