حضرت علي(ع) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان

۱۳۵ بازديد

حضرت علي(ع) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان

حضرت علي (ع) شخصيتي بزرگ و بي بديل است كه در طول تاريخ همواره مورد مدح و ستايش بزرگان قرار گرفته و حتي كساني كه به امامت علي (عليه السلام) باور ندارند نيز ، او را در نوع خود يگانه و بي نظير مي دانند. حضرت علي (عليه السلام) شخصيتي بزرگ و بي بديل است كه در طول تاريخ همواره مورد مدح و ستايش بزرگان قرار گرفته و حتي كساني كه به امامت علي (عليه السلام) باور ندارند نيز ، او را در نوع خود يگانه و بي نظير مي دانند.

مطلبي كه پيش رو داريد نمونه‌اي است از گفتار انديشمندان غير مسلمان درباره علي (عليه السلام) ... :

بي نظيري علي ( عليه السلام )

مادام ديالافوا ـ سياح فرانسوي ـ گويد : « احترام علي ( عليه السلام ) در نزد شيعه به منتهي درجه است ، و حقاً هم بايد اين طور باشد ؛ زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداكاري ها كه براي پيشرفت اسلام كرد ، در دانش ، فضايل ، عدالت و صفات نيك بي نظير بود ، و نسلي پاك و مقدس هم از خود باقي گذارد . فرزندانش نيز از اوپيروي كردند ، و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند . اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) كسي است كه همه ي بت هايي را كه اعراب ، شريك خداي يگانه مي پنداشتند شكست ، و وحدت و يگانه پرستي را تبليغ كرد . علي كسي است كه تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود . علي ( عليه السلام ) كسي است كه تهديد و نويدش قطعي بود . « مادام ديالافواي مسيحي » در ادامه ي اين بحث ، خطاب به خود چنين مي گويد :

چشمان من ! گريه كنيد و اشك هاي خود را با آه و ناله ي من مخلوط نماييد ! و براي اولاد پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) كه مظلومانه شهيد شدند ، عزاداري كنيد » . (1)

علي ( عليه السلام ) داراي بزرگواري و شرافت نفس

ژنرال سرپرسي سايكس ـ از مشاهير خاورشناسان انگليسي ـ مي گويد : « او [ علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) ] از ميان خلفا به شرافت و بزرگواري نفس مشهور ، و به غايت مراقب حال زيردستان خود بود . القائات فرستاده ها و نماينده ها در او تأثيري نداشت . به هديه هاي آنان ترتيب اثر نمي داد ، با حريف مكار و غدار خود معاويه ابداً طرف نسبت نبود كه براي رسيدن به مقصودي كه داشت سخت ترين جنايات را مرتكب شده و رذل ترين وسايل را براي پيشرفت خودش بر مي انگيخت . دقت و مراقبت هاي خيلي سخت او [ علي ( عليه السلام ) ] در امانت و ديانت باعث شده بود كه اعراب حريص كه تمام امپراطوري را غارت كرده بودند از وي ناراضي باشند . ليكن صداقت ، صحت عمل ، دوستي كامل ، رياضت ، عبادت از روي صدق ، خلوص يا تجرد، وارستگي ، آداب و خصايل محموده ي قابل توجهي كه در او وجود داشت حقيقتاً صورت قابل ستايشي به وي داده بود . اين كه اهالي ايران در او مقام ولايت قايل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقيقي و مربي الهي مي دانند واقعاً اين قاعده قابل تحسين و شايان بسي تمجيد است . اگر چه مقام و مرتبه ي او خيلي بالاتر از اين ها است » . (2)

تنها راه چاره ، دوست داشتن علي ( عليه السلام )

جانين ـ شاعر آلماني ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) را جز آن كه دوست بداريم و شيفته او باشيم چاره اي نداريم ؛ زيرا جوان شريف و بزرگواري بود ، وجدان پاكي داشت كه از مهرباني و نيكي لبريز بود ، و قلبش مملو از ياري و فداكاري بود ، و از شير شرزه شجاع تر بود ، ولي شجاعتي ممزوج با رقت ، لطف ، دلسوزي ، مهر و عاطفه » . (3)

برترين افراد عرب

پروفسور استانسيلاس ـ گوريارد ـ فرانسوي ـ گويد : « معاويه از بسياري جهات برخلاف قواعد اسلام رفتار كرده است ، چنان كه با علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) كه پس از پيغمبر اسلام ( صلي الله عليه و آله ) بزرگ ترين ، شجاع ترين ، پرهيزگارترين ، فاضل ترين ، و خطيب ترين افراد عرب به شمار مي رفت ، در افتاد » . (4)

تخطي نكردن علي عليه السلام از راه راست

جرجي زيدان ـ نويسنده و دانشمند مسيحي عرب ـ گويد : « معاويه و دوستانش براي پيشرفت مقاصد فردي خود از هيچ جنايتي دريغ نداشتند ، اما علي ( عليه السلام ) و همراهان او ، هيچ گاه از راه راست ، و دفاع از حق و شرافت ، تخطي و تجاوز نمي كردند ... » . (5)

بالاتر از مسيح ( عليه السلام )

جرجي زيدان : « اگر بگويم مسيح از علي ( عليه السلام ) بالاتر است عقلم اجازه نمي دهد ، و اگر بگويم علي ( عليه السلام ) از مسيح بالاتر است دينم اجازه نمي دهد » . (5)

پهلواني در عين دليري دلسوز و رقيق القلب

بارون كاردايفو ـ دانشمند فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) مولود حوادث نبود ، بلكه حوادث را او به وجود آورده بود ؛ اعمال او مخلوق فكر و عاطفه و مخيله ي خود اوست ؛ پهلواني بود در عين دليري دلسوز و رقيق القلب ، و شهسواري بود كه هنگام رزم آزمايي ، زاهد از دنيا گذشته بود . به مال و منصب دنيا اعتنايي نداشت ، و در حقيقت جان خود را فدا نمود . روحي بسيار عميق داشت كه ريشه ي آن ناپيدا بود و در هر جا خوف الهي او را فرا گرفته بود » . (6)

پاي بند دين در حد شور و عشق

ايليا پاولويچ ـ پطروشفسكي مورخ و خاور شناس روسي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) ، پرورده ي محمد ( صلي الله عليه و آله ) عميقاً به وي در امر اسلام وفادار بود . علي ( عليه السلام ) تا سر حد شور و عشق پاي بند دين ، صادق و راستگو بود . در امور اخلاقي بسيار خرده گير بود . هم سلحشور بود و هم شاعر ، و همه ي صفات لازمه ي اولياء الله در وجودش جمع بود ... » . (7)

شجاع بي همتا و قهرمان يكه تاز

بارون كارادوو ـ مورخ و محقق فرانسوي ـ گويد : « علي ( عليه السلام ) آن شجاع هبي همتا و قهرمان يكه تازي بودكه پهلو به پهلوي پيامبر مي جنگيد. و به اعمال برگزيده و معجزه آسايي قيام نمود ؛ در معركه ي بدر ، بيست ساله بود كه با يك ضرب دست ، يكه سوار قريش را دو نيم كرد؛ در احد شمشير پيامبر ( ذوالفقار ) را به دست گرفت و بر سرها ، خود ( كلاهخود ) مي شكافت و بر تن ها جوشن مي دريد ، و در يورش بر قلعه هاي يهود خيبر ، با يك دست دروازه سنگين آهنين را از جاي كند ، و آن را بالاي سر خود سپر ساخت . و اما پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) ، او را بسيار دوست مي داشت و به او بسي وثوق داشت . روزي به سوي علي ( عليه السلام ) اشاره كرد و گفت : « من كنت مولاه فعلي مولاه » . (8)

بسيار زيرك و سريع الادراك

جرج جرداق ـ نويسنده ي مسيحي عرب ـ مي گويد : « علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ـ در منبر ، با آرامش خاطر و اعتماد كامل به خويشتن و سخن عادلانه ي خود ، مي ايستاد و سخن مي گفت : او بسيار زيرك و سريع الادراك بود . و راز دل مردم ، هو س ها و خواست هاي دروني آنان را به خوبي مي دانست . دلي داشت مالامال از مهر ، آزادي ، انسانيت و فضيلت ، ... علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) با راستي و راست گويي در زندگي شناخته شد و امتياز يافت » . (9)
« واقعاً سزاوار است كه در جهان امروز ، آتش افروزان جنگ ، عوامل و مسببان بدبختي هاي ملت ها و افراد ، به سخنان و كمك قهرمان انديشه ي عربي ، بزرگ مرد وجدان انساني علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) گوش فرا دهند و آن ها را حفظ كنند و در مقابل گوينده ي بزرگ آن سخنان ، سر تعظيم فرود آوردند .» (10)

علي ( عليه السلام ) شهيد عظمت خود

جرج جرداق در جاي دگر كتابش مي نويسد : « در نظر من ، فرزند ابوطالب ( عليه السلام ) نخستين مرد عرب بود كه با روح كلي ، يار و همنشين بود ؛ علي ( عليه السلام ) شهيد عظمت خود شد ؛ او در حالي جان سپرد كه نماز را در ميان دو لب داشت ، او با دلي سرشار از عشق خدا در گذشت . تازيان ( عرب ها ) قدر و مقام راستين وي را نشناختند تا آن كه از همسايگان پارسي آنان مردماني برخاستند كه گوهر و سنگريزه را به خوبي از يكديگر باز شناختند » . (11)

بيدار كننده بردگان

جرج جرداق مسيحي در بحث « بردگي » نظر علي ( عليه السلام ) و عمر بن خطاب را مقايسه نموده ، مي گويد :
« عمر گفت : مردم را چرا به بندگي گرفتيد ؟ و در حال كه مادرانشان آنان را آزاده زاده اند . اين گفتار متوجه اربابان است و جز نصيحتي بيش نيست . ولي علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بردگان را بيدار مي كرد و مي فرمود :
« بنده ي ديگري مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است » بلندي انديشه را بنگر » . (12)

علي ( عليه السلام ) كشته عدالت

جرج جرداق كلام رسايي درباره عدالت امام علي ( عليه السلام ) دارد : « قتل في محرابه لعدالته » علي ( عليه السلام ) به خاطر عدالت خويش در محراب نمازش كشته شد » . (13)

متلاطم نشدن درياي وجود علي ( عليه السلام )

جرج جرداق : « آب هاي عالم ؛ آب حوض ، آب استخر ، آب درياچه و آب اقيانوس قابليت تلاطم را دارد ، ولي چيزي كه متلاطم نشد ، درياي وجود علي ( عليه السلام ) بود كه هيچ كس و هيچ چيزي نتوانست آن را متلاطم كند » . (14)

قطب عالم اسلام

جرج جرداق : « علي بن ابي طالب ، در خرد ، يگانه بود ، او قطب اسلام و سرچشمه ي معارف و علوم عرب بود ، هيچ دانشي در عرب وجود ندارد ، مگر آن كه اساسش را علي عليه السلام پايه گذاري كرده ، يا در وضع آن ، سهيم و شريك بوده است » . (15)

سلطنت بردل ها

جرج جرادق : « اي دنيا چه مي شود اگر تمام نيروهاي خود را فشرده سازي ، و در هر زمان مردي چون علي را ، با خرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بياوري . اگر چه علي ( عليه السلام ) چون امويان بر مردم حكومت نكرد و رسالتش براي چنان حكومتي نبود ، اما حكومت بر دل هاي مردم پاك سيرت را از دست نداد . ويژگي هايي كه او به عنوان يك انسان نمونه و والا داشت ، اين شايستگي را به وي داد كه بر دل ها سلطنت كند » . (16)

شهيد بزرگوار

جرج جرداق ـ اديب و نويسنده مشهور لبناني ـ گويد : « علاقه علي ( عليه السلام ) نسبت به مردم ، و محبت و دوستي مردم نسبت به علي ( عليه السلام ) ، گواه آن است كه بزرگوار حقيقي ، كسي است كه دوستدار نيكي باشد و در راه آن شهيد شود ، علي ( عليه السلام ) همان شهيد بزرگوار است » . (17)

كوه استوار

جرج جرداق : « آري علي ( عليه السلام ) در گذرگاه تاريخ به عنوان امام حق و نيكي ، همانند كوهي استوار قرار گرفته ، به گونه اي كه حوادث كوبنده و بادهاي سخت ، آن را متزلزل نمي كند . آنان كه با علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) دشمني مي كردند هم خود گمراه شدند و هم ديگران را گمراه ساختند و سرانجام سربه زير خاك فرو بردند و خاموش شدند و از آن ها نام و نشاني ، جز لعن و نفرين اسنان هاي آگاه باقي نماند .
وجدان پاك انسان ها ، آن ها را از بين رفته و ذليل مي شمارد ، اگر گناه و زشتي و تبه كاري ، در پيشگاه وجدان انسان ، ارزش داشته باشد آن ها هم ارزشي دارند » . (18)

علي ( عليه السلام ) شعله هاي فروزان در دل ها

جرج جرداق : « علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) شعله هاي فروزان در دل ها ، و حرارتي نيرو بخش در جان ها ، و منطقي شفابخش در عقل ها است . او مستند شناخته و معتقد است كه پيامبر ( صلي الله عليه و اله ) اسلام وصيت كرده ، و حتي از صحابه ، قلم و دوات خواسته كه حضرت علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود كتباً منصوب كند . ولتر از اجرا نشدن اين وضعيت متأسف است و مي گويد : آخرين اراده ي پيامبر اسلام ( صلي الله عليه و اله ) اجرا نشد»، زيرا او علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود منصوب كرده بود ، و حال آن كه پس از مرگش ، عده اي ابوبكر را برگزيدند » . (19)

يگانه نسخه ي عالم

شبلي شميل ـ از پيشتازان مكتب ماديگري ـ مي گويد : « امام علي ابن ابي طالب ( عليه السلام ) بزرگ بزرگان ، يگانه نسخه اي است كه نه شرق و نه غرب ، نه در گذشته و نه در امروز صورتي مطابق اين نسخه نديده است » . (20)

همانند پيامبران (عليه السلام)

جبران خليل جبران ـ يكي از بزرگترين نويسندگان و متفكران مسيحي عرب ـ مي گويد : « من معتقدم كه فرزند ابوطالب نخستين عرب بود كه با روح كلي ، رابطه برقرار كرد . او نخستين شخصيت از عرب بود كه لبانش نغمه ي روح كلي را در گوش مردمي طنين انداز نمود كه پيش از او نشنيده بودند ... او از اين دنيا رخت بر بست در حالي كه رسالت خود را به جهانيان نرسانيده بود . او چشم از اين دنيا پوشيد مانند پيامبراني كه در جوامعي مبعوث مي شدند كه گنجايش آن پيامبران را نداشتند ، و به مردمي وارد مي شدند كه شايسته ي آن پيامبران نبودند ، و در زماني ظهور مي كردند كه زمان آنان نبود . خدا را در اين كار حكمتي است كه خود داناتر است » . (21)

شهيد عدالت

كارلايل ـ فيلسوف بزرگ انگليسي ـ مي گويد : « ما را نمي رسد جز آن كه علي ( عليه السلام ) را دوست بداريم و به او عشق بورزيم ، چه او جوان مردي است بس عالي قدر و بزرگ نفس ، از سرچشمه ي وجدانش خير و نيكي مي جوشيد ، از دلش شعله هاي شور و حماسه زبانه مي زد ، شجاع تر از شير ژيان بود ولي شجاعتي ممزوج با لطف ورحمت و عواطف رقيق و رافت ... در كوفه كشته شد ، شدت عدلش موجب اين جنايت گرديد ، چنانكه هر كس را ماند خود عادل مي ديد ، پيش از مرگش درباره ي قاتل خود گفت : و اگر زنده ماندم خودم نمي دانم [ با ضارب چه كار كنم ] و اگر در گذشتم كار به دست شما است ، اگر خواستيد قصاص نماييد در برابر يك ضربت تنها زنيد ، اگر در گذريد به تقوا نزديك تر است . (22)

علي ( عليه السلام ) مظهر حق

ميخائيل نعميه ـ نويسنده صاحب نظر و متفكر مسيحي عرب ـ مي گويد : « قدرت نمايي و قهرماني امام علي ( عليه السلام ) تنها در حدود ميدان هاي جنگ نبود ، قهرماني بود در صفاي بصيرت ، و طهارت وجدان ، و سحر بيان ، و حرارت ايمان ، و عمق روح انسانيت ، و بلندي همت ، و نرمي طبيعت ، و ياري محروم و رهايي مظلوم از چنگال متجاوز و ظالم ، و فروتني براي حق به هر صورت و مظهري كه حق برايش تجلي نمايد ، اين نيروي قهرماني هميشه محرك و انگيزنده است گر چه روزگارها از آن بگذرد ...

دانشمندان غربي پاي منبر علي ( عليه السلام )

نويسيان ـ دانشمند مسيحي ـ مي گويد : « اگر امام علي ( عليه السلام ) اين خطيب با عظمت و اين گوينده ي زبر دست ، امروز در همين عصر ، بر منبر كوفه مي نشست ، شما مي ديديد كه مسجد كوفه با آن همه وسعت ، از مردم مغرب زمين و دانشمندان جهان براي استفاده از درياي خروشان علم علي ( عليه السلام ) موج مي زد » . (23)

شير خدا

واشنگتن ارونيك ـ محقق و نويسنده آمريكايي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) از برجسته ترين خانواده هاي نژاد عرب ، يعني قريش بود . او داراي سه خصلت بزرگ : شجاعت ، فصاحت ، و سخاوت بود . روح دلير و شجاع او بود كه او را شايسته عنوان ( شيرخدا ) نمود ، لقبي كه پيغمبر ( صلي الله عليه و آله ) به او عطا فرمود» . (24)

ستاره درخشان علم و ادب

دكتر بولس سلامه ـ اديب و حقوق دان بزرگ مسيحي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) به مقامي رسيده است كه يك دانشمند ، او را ستاره درخشان آسمان علم و ادب مي بيند ، و يك نويسنده برجسته ، از شيوه نگارش او پيروي مي كند ، و يك فقيه ، هميشه بر تحقيقات و ابتكارات او تكيه دارد . علي ( عليه السلام ) در قضاوت هاي خود استثنايي قايل نمي شد ، و به طور مساوي آنچه را كه شايسته بود حكم مي كرد ، و تفاوتي ميان ارباب و بنده نمي گذاشت . علي ( عليه السلام ) همواره از وضع رقت بار يتيمان و فقيران بسيار متأثر و غمگين مي شد » . (25)

دانشمند بي نظير اسلام

رودلف زيگر ـ محقق و نويسنده آلماني ـ مي گويد : « در صدر اسلام علي ابن ابي طالب ( عليه السلام ) ، يكي از دانشمندان بي نظير اسلام بود . علي ( عليه السلام ) در كشورهاي ديگر به خصوص در ايران به خوبي شناخته مي شد در حالي كه مردي جوان به شمار مي آمد ، و كمتر اتفاق مي افتاد كه يك دانشمند جوان بتواند در خارج از زادگاه خويش معروفيت و احترام پيدا كند » . (26)

نمونه كامل تقوي

ويل دورانت ـ خاورشناس مشهور انگليسي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) در جواني ، نمونه كامل تواضع ، تقوا ، نشاط و اخلاص ، در راه دين است . خوش منظر و نيكو خصال ، و پر انديشه و درست پيمان بود » . (27)

دروازه ي شهر علم

لامنس ـ خاورشناس معروف بلژيكي ـ مي گويد : « براي علي ( عليه السلام ) اين بس است كه تمام اخبار و معارف اسلامي ، از او سرچشمه مي گيرد ، او حافظه و نيروي شگفت انگيزي داشته است . همه علما و دانشمندان ، اخبار و احاديث خود را براي وثوق و اعتبار به او مي رسانند . علماي اسلام از مخالف و موافق ، از دوست و دشمن ، مفتخرند كه گفتار خود را به علي ( عليه السلام ) مستند كنند ؛ چه گفتار او حجيت قطعي داشت و او دروازه ي شهر علم بود ، و با روح كلي پيوستگي كامل داشت » . (28)

دريا فضايل

رينولدالين نيكلسون ـ محقق و خاورشناس معروف انگليسي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) برجستگي ها و فضايل بسيار داشت . او هوشيار ، دور انديش ، شجاع ، صاحب راي ، حليم ، وفادار و شريف بود » . (29)

علي ( عليه السلام ) مرد عقيده و احتجاج

ابوالفرج اهرون مشهور به ابن العبري ـ مورخ و دانشمند مسيحي ـ مي گويد : « علي ( عليه السلام ) بود كه در عصر خلفا ، خلأ ناشي از فقدان حضرت رسول اكرم ( صلي الله عليه و آله ) را جبران نمود . او مبارزات عقيدتي را ، پس از پيغمبر ( صلي الله عليه و آله ) بر عهده داشت . احتجاجات و مناظرات آن حضرت ، در تاريخ گواه اين مدعي است .
وجود مقدس حضرتش ، در كنار خلفا ،خلأيي را كه از فقدان مقام والاي نبوي حاصل شده بود ، پر مي كرد و كتاب هاي شيعه و سني ، سرشار است از اين گونه مسايل ، و نمونه بارزش سخن عمر : « لولا علي لهلك عمر» است ؛ كه حداقل هفتاد بار آن ، در تاريخ ضبط گرديده است » . (30)

پي نوشت :

1. اسد عليزاده ، اكبر ، امام علي عليه السلام از نگاه انديشمندان غير شيعه ، ص 100 -101 .
2. همان ، ص 101 - 102 .
3. سراج ، محمد ابراهيم ، امام علي عليه السلام خورشيد بي غروب ، ص 324 .
4. همان .
5. همان ، ص 325 .
6. كريم خاني ، صمداني ، علي عليه السلام فرانسوي اديان ، ص 16 .
7. سراج ، محمد ابراهيم ، امام علي عليه السلام خورشيد بي غروب ، ص 325 .
8. همان ، ص 331 .
9. همان ، ص 333 .
10. جرج جرداق ، امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني ، ترجمه ي هادي خسرو شاهي ، ج 4 ، ص 468 .
11. همان ، ص 467 .
12. جرج جرداق ، الأمام علي عليه السلام صوت العداله الأنسانيه ، ج 5 ، ص 1222.
13. جرج جرداق ، امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني ، ترجمه ي هادي خسرو شاهي ، ج 1 ، ص 227 .
14. مظاهري ، حسين ، چهارده معصوم ، ص 49.
15.همان ، ص 52 .
16.جرج جرداق ، الأمام علي عليه السلام صوت العداله الأنسانيه ، ج 1 ، ص 103 .
17. رهبر ، محمد تقي ، علي عليه السلام ابر مرد مظلوم ، ص 292 .
18. جرج جرداق ، امام علي عليه السلام صداي عدالت انساني ، ترجمه هادي خسرو شاهي ، ج 6 ، ص 716 .
19. همان ، ص 716 - 717 .
20. جمعي از دبيران ، داستان غدير ، ص 293 .
21. جعفري ، محمد تقي ، ترجمه و تفسير نهج البلاغه ، ج 1 ، ص 171 .
22. عبدالفتاح عبد المقصود ، الأمام علي بن ابي طالب عليه السلام ، ج 1 ، مقدمه ، ترجمه ي سيد محمد مهدي جعفري ، ص سيزده .
23. همان ، ص پانزده .
24. رضايي ، عبدالرحمن ، در آستانه آفتاب ، ص 39 .
25. كريم خاني ، صمداني ، علي عليه السلام فراسوي اديان ، ص 15 .
26. همان ، ص 20 .
27. همان ، ص 23 .
28. همان ، ص 24 .
29. همان ، ص 25 .
30.همان ، ص 27 .
31. همان ، ص 33


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد