چه شد كه "القاعده" به فكر ترور سفراي ايراني در لبنان افتاد؟
انفجارهاي روز سهشنبه 19 نوامبر 2013 در سفارت ايران در بيروت، اقدامي تروريستي بود كه در ظرف "زماني، مكاني و توسط فاعلين" خاصي صورت گرفت. با طرح سه سوال مهم، به هر يك از زواياي اين مثلث ميپردازيم.*** انفجارهاي بيروت؛ آنچه گذشت...
روز سه شنبه ۲۸ آبان (۱۹ نوامبر 2013)، انفجارهايي در برابر سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت، پايتخت لبنان روي داد و تاكنون به كشته شدن 23 تن و زخمي شدن نزديك به 200 نفر منجر گرديده است.
طي اين انفجارها سرتيم حفاظت، محافظ شخصي سفير، چهار نفر از تيم خبري شبكه "العالم" جان باختند. همچنين حجةالاسلام و المسلمين ابراهيم انصاري، رايزن فرهنگي ايران بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسيد.
شدّت اين انفجارها به دست گروهك "القاعده" به حدي بود كه طبق تخمين منابع محلّي حدود 200 كيلو ماده منفجره تي.ان.تي در اين خودرو جاسازي شده بود.
*** نقض قوانين بينالمللي در مصونيت تام ديپلماتها
"مصونيت ديپلماتيك" (Diplomatic immunity)، امروزه يكى از اصول به رسميت شناخته شده روابط بينالملل است، ابعاد مختلف آن قانونمند و لازمالإجرا شده و از سوي تمامي كشورهاي جهان اعمال ميشود. بر اساس حقوق بينالملل مأموران ديپلماتيك هر دولتي در خاك كشورهاي ديگر (حتي كشورهايي كه نسبت به دولت مفروض، "دشمن" تلقّي ميشوند) از امنيت جانى، مالى و شغلى برخوردارند. از اين امنيت تام، با عنوان "مصونيت ديپلماتيك" ياد ميشود.
ديپلماتهاي داراى اين مصونيت، از تعقيب قانون و مأموران كشور مقصد در امانند، بدين معني كه امتيازاتى به آنان داده ميشود كه ساير مردم، حقّ استفاده از آن را ندارند.
واقعهاي كه روز سهشنبه در مورد سفراي ايراني مقيم بيروت رخ داد، نقض كامل اين اصل قانوني بينالملل بود. البته چنان كه بايد و شايد در رسانههاي غربي پررنگ نشد.
دولتهاي آمريكا، روسيه، فرانسه، انگليس، اتحاديه اروپا، چين، سازمان ملل، دبيركل اتحاديه عرب، پنج عضو دائم شوراي امنيت، مصر، سوريه، عراق، جنبش جهاد اسلامي فلسطين، ونزوئلا و مقامات لبنان انفجارهاي تروريستي بيروت را محكوم كردهاند.
*** پاسخ به سه سؤال در مثلث "زمان، مكان، عاملان"
· زمان
سؤال اول- چرا انفجارهاي اخير بيروت، درست در "برهه زماني كنوني" رخ داد؟
براي روشن شدن پاسخ به اين سؤال بايد به وقايعي توجه كنيم كه در شرايط فعلي، رويدادهاي منطقه و جهان را تحت تأثير خود قرار داده و ميدهند.
تحليلگران سياسي بر اين باورند كه به دليل پيشروي سربازان "بشار اسد" در جبهههاي مختلف، به زودي وضعيت جنگ سوريه تغيير يافته و جايگاه "بشار اسد" و طرفدارانش در نشست ژنو 2 تقويت خواهد شد. نشست ژنو درباره سوريه احتمالاً در ماه دسامبر برگزار ميشود.
براي شركت در نشست ژنو 2 درباره سوريه از ايران نيز دعوت به عمل آمده، آن هم بدون آنكه تهران اعلام كرده باشد شرايط ژنو يك را پذيرفته است. با اين حساب، دستاورد جديد ايران نهايتاً به سود راهبردهاي ضدّ صهيونيستيِ نظام حاكم بر سوريه خواهد بود؛ و چه خبري براي معترضان سوري از اين بدتر؟!
روز سهشنبه (روز وقوع انفجارهاي تروريستي بيروت در سفارت ايران)، درست يك روز قبل از دور دوم مذاكرات ژنو با موضوع انرژي هستهاي كشورمان بود.
مذاكرات اتمي، تبديل به يكي از مهمترين سوژههاي خبري رسانههاي مختلف دنيا شده و به عقيده صاحبنظران، احتمال بالايي براي توافق هستهاي ميان ايران و 5+1 وجود دارد.
در شرايطي كه ايران، به عنوان متحد اصلي و استراتژيك دمشق در منطقه، توانسته است با حمايتهاي موثر خود از ملت سوريه و حكومت قانوني "بشار اسد" طي ماههاي اخير موازنه قدرت در عرصههاي نبرد داخلي را تغيير دهد، لذا طبيعي است دستيابي به توافق با غرب بر سر پرونده هستهاي، در آينده به طور ناخودآگاه منجر به تقويت مواضع و راهكارهاي ايران در قبال بحران سوريه بشود و تهران دست بالاتري از همتايان منطقهاياش كسب كند.
اين خوشبيني نسبت به رفع چالشهاي ميان ايران و غرب، تلخترين پيامدها را براي جنگافروزان منطقهاي به ويژه در سوريه دارد. همين مسئله، تروريستها را بيش از پيش عصباني كرده است.
خاموشي آتش جنگ در سوريه به طرق صلحآميز و سياسي، مطالبه ايران است و راهكارهاي پيشنهادي ايران، به ضرر تروريستهاي سوري تمام ميشود. علاوه بر اين به احياء و تقويت محور كلاسيك مقاومت (ايران، لبنان، سوريه، حماس، اخوانالمسلمين) خواهد انجاميد. پس به خوبي ميتوان گفت انفجارهاي 19 نوامبر سفارت ايران در بيروت، نوعي ابراز خشم كساني است كه از روند مثبت مذاكرات هستهاي در ژنو خشمگين هستند.
شايان ذكر است "سيد حسن نصرالله"، دبيركل حزب الله لبنان در سخنراني هفته گذشته خود به مناسبت عاشوراي حسيني در حومه جنوب لبنان، از هرگونه توافق هستهاي ايران استقبال كرد و گفت: «اگر توافقي ميان ايران و غرب بر سر برنامه هستهاي اين كشور صورت گيرد، جناح ما از نظر داخلي، منطقهاي و بينالمللي قويتر خواهد شد.»
· مكان
سوال دوم- چرا "بيروت" به عنوان هدف اين اقدام تروريستي قرار گرفت؟
همگي ميدانيم كه در حال حاضر لبنان، يكي از كشورهايي است كه بيشترين تنوع اقليت مذهبي در منطقه را دارد. ايجاد تفرقه مذهبي در ميان مردم لبنان، هدفي شوم اما سرنوشتساز براي رژيم صهيونيستي به شمار ميرود. يكي از جنبشهاي ملّي لبنان، ضربه به وحدت، امنيت و ثبات كشور را هدف از اقدام تروريستي اخير در بيروت دانست و گفت:
«چنين جنايتي فقط ميتواند هدف ايادي رژيم صهيونيستي باشد. اسرائيل براي ضربه زدن به ايران و ايجاد فتنه قومي- مذهبي اين اقدام را انجام داده است. متأسفانه گروههاي تكفيري، متحجّر و منحرفي هم وجود دارند كه در جهت تأمين مطالبات اين رژيم، بهترين ابزار هستند.»
"علي مقداد" نماينده حزبالله لبنان نيز ضمن محكوم كردن انفجارهاي مقابل سفارت ايران در بيروت، گفت: «به آنها كه اين حمله را انجام دادند ميگوييم كه نميتوانيد ما را شكست دهيد. ما پيامي را دريافت كرديم كه فرستنده آن را ميشناسيم و ميدانيم چگونه تلافي كنيم.»
· عاملان
سوال سوم- "عاملان" اين جنايت تروريستي با چه اهداف و انگيزههايي وارد شدهاند؟
گروهك شبهنظامي موسوم به "كتائب عبدالله عزام" وابسته به تروريستهاي القاعده، در همان ظهر روز سه شنبه با انتشار بيانيهاي بر سايت توييتر مسئوليت حادثه تروريستي سفارت ايران در بيروت را بر عهده گرفتند.
چنانچه گفته شد، دو سري از مذاكرات هستهاي ژنو (7 الي 9 و 20 الي 23 نوامبر 2013) باعث شدند كه نگاه ديپلماتهاي غربي موقّتاً از روي سوريه برداشته شده و به مذاكرات هستهاي ايران معطوف گردد. قاعدتاً در اين وضعيت، معترضان و شبهنظاميان سوري، به پشتوانه حاميان خليجنشين خود، درصدد "جلب توجه" افكارعمومي بر ميآيند.
همزمان با اين خزيدن به حاشيه، تروريستهاي تكفيري سوريه به ضعف عملياتي خود نيز آگاه شدهاند. چراكه هنوز داغ نبرد مهم "القصير" بر دل آنان سرد نشده بود كه عمليات "القلمون" معادلات نظامي ارتش و گروههاي تكفيري را به كلي دگرگون ساخت.
اكنون بسياري از شهرهاي اشغال شده توسط تروريستها، به دست ارتش سوريه آزاد گرديدهاند.
فرماندهان اصلي در اتاق عمليات مشترك كه شامل فرماندهان ارتش سوريه و حزبالله ميشود، بر اداره و رهبري سير عمليات نظامي در سوريه نظارت دارند. آنان به روزنامه "العرب" گفتهاند كه «وضعيت در جرود، عرسال، القلمون و كوههاي الزبداني و سرغايا به مرحلهاي رسيده كه ديگر به هيچ وجه امكان چشمپوشي از وضعيت آن مناطق امكانپذير نبود و محال بود كه بتوان حتي يك روز نسبت به اوضاع آن بيتفاوت شد. ما در حال حاضر در حال پيشروي مداوم هستيم و به زودي همه چيز به نفع ما تغيير ميكند.»
آنها در ادامه گفتهاند:
«اين منطقه از يك سو مشرف به عرسال لبنان و از سوي ديگر دمشق است كه به مركزي براي تجمع بيش از 20 هزار نفر از شرورترين عناصر تكفيري وابسته به گارد اسلام و حركت "داعش" (دولت اسلامي عراق و شام) تبديل شده است.»
برتريهاي ميداني در جبهه "القصير" و "القلمون" سوريه، افراطيون را به فكر جبران ناكاميهايشان، اين بار در جبههاي فراتر از مرزها انداخت. تلاش براي كشاندن نبرد سوريه به خاك لبنان، و انفجار سفارت ايران در بيروت، در حقيقت داخل شدن در جبههاي است كه تروريستها بتوانند پيامهاي متعددي را به مخاطبانشان مخابره كنند