دموكراسي يا سلطنت كداميك ؟

۱۵۹ بازديد
دموكراسي يا سلطنت كداميك ؟

انتخابات رياست جمهوري امريكا به نقطه حساس و اوج خود رسيده است و دو نامزد اصلي اين دوره از مرحله ارائه تئوري و نقد خارج و كار به هتاكي و تضعيف شخصيت يكديگر پرداخته اند .

طي يكي دو نشست و مناظره با آنكه شيوه هاي متمدنانه اين مناظرات حفظ و طرفين تظاهر به تحمل  مخالف مي نمايند . اما دندان نشان دادن ها در خارج از اين مناظرات بخوبي پيداست .

در حقيقت در چند روز اينده يك اقليت مشخص در ايالات متحده سرنوشت اكثريت اين مردم را مشخص خواهند كرد .

باور نداريد ادامه مقاله را بخوانيد .

 در هر حال بايد قبول كرد تمدن امروز امريكا جايگزين مناسبي براي تمدن مصر باستان و بشر در دايره گردان خود يكبار ديگر شاهد تمدني مشابه تمدن پنج هزار سال پيش با ابزاري متفاوت است .

دموكراسي ره اورد يونان باستان و توسط فرانسه بنيانگزاري جديد شد و در طول مدت حيات دوباره صد ساله خود دچار تغييرات چشمگيرو نامحسوسي شده است كه بررسي احوالات ان عاري از لطف نيست .

در هر حال امريكايي ها خود را ميراث دار يونان باستان ميدانند و اعتقاد بر تجديد دوباره تمدن يونان باستان دارند كه از اين حيث به قضيه مي نگريم .

متاسفانه بسياري از قبيحيات كه با فطرت بشري در تضاد است امروزه بعنوان يك هنجار جاي خود را بازكرده است .

بطور مثال دروغ به عنوان يك ناهنجاري حقيقي كه با فطرت هر انسان يا جامعه اي ناسازگار است تبديل به يك هنجار شده و تحت عناوين همچون مصلحت ، غلو ، شوخي ؛ كمدي و طنز به يك هنجار مبدل شده است . همانگونه كه تبليغات تجاري در شبكه هاي تلويزيوني و مطبوعات با همه هجوه گويي ؛ دروغ و غلو به يك هنجار مبدل شده است . اين فاصله عظيم از انسانيت متاسفانه در كمتر مخيله اي ناهنجاري محسوب مي شود .

مبحث ديگر مسائل جنسي و نوع پوشش در جامعه به اصطلاح پيشرفته و متمدن است . اينكه انسان تفاوت اساسي بايد در باب رفتار با حيوان داشته باشد يك پيشفرض عقلاني است نه مذهبي . در حقيقت رفتار جنسي كه امروزه در دنياي غرب به يك هنجار مبدل شده است ؛ ناهنجاري ديگري است كه متاسفانه به هنجار مبدل شده است .

من قصد ديكته كردن يك فرايند مذهبي اسلامي را ندارم . بلكه در حقيقت آنچه كه فطرت انسان پذيراست معرفي مي كنم.

چطور ممكن است باچشمان شهواني به يك زن و يا مرد نگريست و در عين حال برايش ارزش انساني و محبت اميز قائل شد ؟

اين ناهنجاري كه متاسفانه سالهاست غرب را گريبان گرفته مبدل  به هنجارگشته و نقص و عيبي نيز در آن ديده نمي شود. اين نكته از سرفصل هاي تمايز تمدن امريكا با يونان باستان است .

در يونان باستان اصل دموكراسي بر پايه اخلاق مداري بود و رفتار سياسيون از اين حيث نيز در افكار عمومي مورد مطالعه قرار مي گرفت آيا در غرب نيز چنين است ؟

حال سئوال اساسي پيرامون اين انتخابات اينجاست .

آيا فاكس نيوز و سي ان ان غير از معرفي اوباما و رامني به معرفي ديگر كانديداها كه در حمايت دوحزب الاغ سوار و فيل سوار نيستند نيز مي پردازد ؟

آيا امكان تشكيل يك حاكميت خارج از ايده تئوريسن هاي گذشته در امركا وجود دارد ؟

آيا امكان مشاركت اكثريت خاموش در امريكا در اين انتخابات ميسر است ؟

و اصولا چرااين اكثريت  در تمام عمر خود از حق راي خويش صرفه نظر مي كنند ؟

امروزه امريكا سرزميني است كه به حقيقت امكان نقد و انتقاد در آن وجود دارد . اما همانگونه كه راه براي نقد باز است . طراحان اين جامعه راههاي پاسخ به نقد را نيز بخوبي دريافته و بر آن سوارند.

اشرافيت پيشرفته در امريكا بجاي دريافت لقب هاي تاريخي مانند لرد ؛ سر؛ دن ؛ و ... ترجيه داده است بي نام نشان فعال باشد . ( با همه احترام براي اشرافيت تاثير گذار در رشد و تعالي بشر ) اين اشرافيت كه تنها در كلوپ هاي خاص خود عضويت دارد و از نام و نشان آن كمتر به گوش ميرسد . جامعه اي ساخته است مخصوص بخود كه براحتي امثال صد ناهنجاري همچون جنبش 99درصدي وال استريت را در خود حضم و بر آن فائق مي ايد .

اين اشرافيت با استيلا بر مراكز خبري ؛ مطبوعاتي ؛ هنري ؛ فرهنگي ؛ اجتماعي ؛ اموزشي ؛  نظامي ؛ اقتصادي و غيره عملا به يك حاكميت ديكتاتوري و نظام سلطنتي نفوذ ناپذير مبدل شده است و بر همين پايه و اساس كليه برنامه هاي اتي امريكا را ساخته و پرداخته مي نمايد .

اين سلطنت بدليل عدم كارايي نوع برده داري در گذشته  به ابداع نوع نوين برده داري پرداخته و بسياري را در خمر و اعتياد ؛ بسياري رادرسكس وبي اخلاقي ؛وبسياري را در ديگر بليه ها گرفتار كرده و خود به حاكميتي بي چون و چرا دست يافته است .

مراكز قمار؛ تفريح و تفرج لحظه اي در امريكا عاري از اين ادم ها نيست و در شكل گيري حتي نسل هاي آينده اين سرزمين نيز اين فراموش خانه ها نقش فعال دارند .

سلطنت بي بديل امريكا با همين حربه بيش از سيصد سال پايه گذاري شده است .

مراكز امورشي در اين سرزمين نيز كه بطور معمول با گلچين نمودن برترين ها در مدارج عالي به تدريس و شكل دهي تئوريسن هاي اينده اين كشور مي پردازند نيز هيچ تفاوتي با مراكزي همچون دانشگاه پزشكي طبس در مصر باستان ندارد و يقينا طرد دگر انديشان بطور نامحسوس در جريان است .

نخبه گان علمي اين سرزمين ( با همه احترام به دست اوردهايشان ) پرورش يافته همين تفكرند و خارج از اين تفكر هيچ نخبه  پرورش نمي يابد.

اين سلطنت با نيروي انساني يكدرصدي  تمام 99% جامعه امريكا را در اختيار دارد و فاصله طبقاتي موجود در امريكا كاملا امري عادي ونهادينه شده است .

99% جامعه كه عملا در استخدام باقي يكدرصد  سلاطين اين كشورند از هر حيث وامدار و در اختيار سلاطينند و در چنين جامعه اي يقينا هيچ كس ياراي نقد اساسي ندارد و كليه انتقادات نيز در همين حوزه 99 درصدي حضم مي گردد .

در اين راستا دو نامزد مد نظربراي اين سلاطين يكي شانس و ديگري خوش شانسي است كه ظاهرا در اين دوره اوباما شانس و رامني خوش شانسي خواهد بود .

اما حقيقت اينجاست كه يكروز اين سلطه دسته جمعي در امريكا با اختلافات واقعي روبرو خواهد شد و آنچه در دربار خانواده سلطنتي نپال ديديم يكروز خانواده عريض و طويل سلطنت امريكا را گريبانگير خواهد شد و در آن روز شايد به سبب گستردگي موضوع شاهد يك جنگ تمام عيار باشيم . و در حقيقت اين جنگ تمام عيار نه تنها سرزمين امريكا را نابود خواهد كرد بلكه جهان را آلوده خواهد ساخت


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد